توی این قسمت از آموزش کارگردانی سینما، معنی و مفهوم سینمای کلاسیک رو به صورت خیلی خلاصه بررسی می کنیم. همیشه کارگردانهای تازه کار به دنبال شناخت ساختارهای سینمایی هستن که بتونن با این شناخت راه خودشون رو پیدا کنن.
اما خیلی وقتها شناخت اشتباه و نادرست از این مفاهیم پایه ای باعث می شه که کارگردان راهش رو کلا اشتباه بره و ادامه کارش با مشکل مواجه بشه! البته این آموزش یه معرفی خیلی کلی و مختصر هستش و در آینده خیلی مفصلتر و کاملتر در موردش حرف می زنیم.
سینمای کلاسیک چیه؟!
سینمای کلاسیک یکی از انواع سینما هستش، مثل سینمای مدرن که اون هم یه نوع از ساختار سینماست. کلمه سینما، اینجا به معنی گروهی از فیلمها و نحوه ساخت این گروه از فیلمهاست، نه سالن سینما! یعنی گروهی از فیلمهایی که یه مشابهت هایی دارن و با یه فرمول کلی ساخته می شن. البته این فرمول کلی بعضی وقتها استثنائاتی هم داره، اما اکثریت فیلمهای این نوع سینما از این فرمول پیروی می کنن.
سینمای کلاسیک اساسی ترین شکل فیلمسازیه! یعنی چی؟ یعنی اولین شیوه فیلمسازی که سینما باهاش شروع شد! (فیلمهای اولیه تاریخ سینما رو فعلا نادیده بگیرین)
حالا کمی در مورد ویژگی های سینمای کلاسیک صحبت می کنیم.
حرف اول و آخر رو قصه می زنه!
سینمای کلاسیک بر اساس قصه بنا شده! یعنی فیلم باید یه داستان رو برای بیننده ها تعریف کنه، با اون قصه بیننده ها درگیر فیلم می شن و تا آخر با قصه همراه می شن.
بیننده ها دوست دارن سرنوشت قهرمان فیلم رو بدونن و بفهمن که زندگی قهرمان به کجا رسید و آیا به هدفش رسید یا شکست خورد. چون انسانها همیشه دوست دارن قصه بشنون و جذابیت اینکه این قصه به کجا ختم می شه از همه چی قوی تره!
قهرمان، قهرمان، قهرمان!
سینمای کلاسیک حتما قهرمان داره! یعنی کسی که داستان فیلم در مورد اونه. اتفاقها برای اون می افته و زندگی اون در خطره! در آخر هم این قهرمان با کارهایی که می کنه، نتیجه داستان و عاقبت فیلم رو رقم می زنه.
البته شاید توی بعضی از فیلم ها قهرمان یه نفر نباشه و چند نفر و یا یه گروه باشن. اما همیشه قهرمان داره یه کاری انجام می ده که به یه نتیجه ای برسه، حتی اگه کارش غلط باشه! اما یه کاری انجام می ده و سرجاش نمی شینه.
البته این رو دوباره تکرار می کنیم که قهرمان فیلمهای کلاسیک یه آدم فعال و هدفمنده! چون یه اتفاقی توی فیلم براش می افته و حل کردن اون اتفاق می شه هدف اون قهرمان و هدف فیلمی که بیننده ها می بینن!
این نکته رو هم بدونین که شخصیت و حال و هوا و نیازهای قهرمان فیلم های کلاسیک همیشه تغییر می کنه! یعنی اگه شخصیت قاتل و جنایتکاره، می فهمه که این روش زندگی اشتباهه و باید شیوه دیگه ای برای زندگیش انتخاب کنه!
یا مثلا اگه شخصیت جاه طلبه، می فهمه که جاه طلبی عاقبت درست و خوبی نداره! البته انواع مختلف تغییر وجود داره که توی درسهای فیلمنامه نویسی بعدا در موردش صحبت می کنیم.
قهرمان ها رو بشناسیم
ویژگی های قهرمان و شخصیت های دیگه توی فیلم های کلاسیک خیلی ساده تعریف می شن. یعنی مثلا می گیم که اون مَرد، آدم صادق و درستکاریه و علاقه زیادی به خانواده ش داره.
به این ترتیب ما می فهمیم که با آدم نسبتا خوبی سروکار داریم که خانواده دوست و درستکاره! (حالا می تونه بستر فراهم بشه برای اتفاقاتی که برعلیه اخلاقیات و ویژگی های اون آدم هستش)
دوربین آرام و ساکت!
چون سینمای کلاسیک از زمانی شروع شده که دوربین ها خیلی بزرگ بودن، اکثرا توی فیلم های کلاسیک دوربین رو سه پایه هستش و تکون و حرکت آنچنانی نداره!
البته هرجا لازم باشه، با دلیل و منطق داستانی، دوربین حرکت می کنه، اما توی موارد خیلی کم. چرا؟ چون سینمای کلاسیک به بیننده می گه بشین و همه چیز رو ببین! من همه چیز رو بهت نشون می دم، جوری که هیچ چیزی از نگاه تو مخفی نمونه!
پس بهترین راه برای نشون دادن همه چیز به بیننده، دوربینی هستش که حرکت نکنه و بیننده تمرکز داشته باشه که همه حوادث رو کاملا بررسی کنه.
اتفاق ها به نوبت می افتن!
توی سینمای کلاسیک زمان پیوسته و پشت سر هم هستش. یعنی اتفاق ها پشت سرهم نمایش داده می شن و اتفاقات داستان به هم دیگه وابسته هستن. یعنی دیگه تغییر ناگهانی زمان رو نداریم!
مثلا نمی تونیم بگیم که الان که سال 1970 میلادی، روز نهم از ماه سپتامبر هستیم، حالا صحنه بعد فیلم سال 1991 میلادی هستش و صحنه بعدی هم سال 1940 میلادی. (البته اینجا هم استثنائاتی وجود داره، اما کلا فیلمهای کلاسیک با زمان پیوسته داستان رو تعریف می کنن)
تنها چیزی که توی سینمای کلاسیک روند خطی داستان رو قطع می کنه، فلاش بک هستش!
فلاش بک یعنی یادآوری چیزهایی که در گذشته اتفاق افتادن. مثلا یه مردی که داره به یه سنگ قبر نگاه می کنه توی صحنه بعد توی خاطرات 20 سال پیش همراه با همون شخصیه که مُرده!
علت و معلول
سینمای کلاسیک یعنی فیلمهایی که توی اون فیلم ها زمان، پرش و بُرش نداره! یعنی چی؟ یعنی زمان یه خطه که داستان روی اون خط جلو می ره. یعنی وقتی ماجرای الف اتفاق می افته، باعث می شه ماجرای ب هم پشت سرش اتفاق بیفته. این یعنی روابط علت و معلولی!
علت همیشه یه آدم یا اتفاقیه که باعث چیزی می شه و معلول یه اتفاق یا یه آدمه که اتفاقی براش افتاده!
یه مثال
مثلا قهرمان یه فیلم رو در نظر بگیرین که می خواد برای پرداخت کردن یه صورت حساب کرایه خونه سنگین، تلاش کنه. اون قهرمان صورت حساب رو می بینه و خیلی می ترسه، چون پولی نداره که باهاش این کرایه خونه رو پرداخت کنه.
تا اینجا خیلی فاجعه اتفاق نیفتاده! اما زمانی که ببینیم که زن و بچه قهرمان فیلم معلول جسمی هستن و توی همون خونه زندگی می کنن و دیگه جایی برای زندگی ندارن، تازه فاجعه شروع می شه! حالا قهرمان برای پرداخت صورت حساب فکری به ذهنش خطور می کنه: نقشه دستبرد زدن به بانک شهر!
پس علت اینجا صورت حساب سنگین و اوضاع نابسامان خانواده اون قهرمانه که باعث می شه به فکر دزدی از بانک بیفته!
سینمای کلاسیک، سینمای جوابهاست!
توی انتهای فیلمهای کلاسیک هیچ سوالی نباید برای بیننده باقی بمونه! یعنی هر سوال و اتفاق و شخصیتی که وارد فیلم شده باید تکلیفش مشخص بشه!
دیگه توی انتهای فیلم کلاسیک نمی تونیم بگیم که خُب پایان فیلم، بازه! کارگردان اینطور فکر کرده که پایان باز برای این فیلم بهتره! توی آخر فیلمهای کلاسیک همه چیز باید حل بشه و تکلیف همه چیز باید مشخص بشه! هم هدف قهرمان، هم تکلیف داستان و هم شخصیتهای دیگه.
البته شاید توی یه فیلم قهرمان پیروز نشه و به هدفش نرسه، اما باید تکلیفش مشخص بشه که در آخر قهرمان به کجا رسید! پس سینمای کلاسیک، سینمای رسیدن به جوابه!
این قسمت از آموزش مقدماتی کارگردانی یه توضیح مختصری در مورد سینمای کلاسیک بود. البته اگه بخوایم در مورد سینمای کلاسیک خیلی مفصل بحث کنیم باید چند جلد کتاب بنویسیم! چون سینمای کلاسیک بخش اعظمی از سینمای جهان رو شامل می شه. پس به همون مقدار هم باید در موردش صحبت کنیم. البته این رو هم باید اضافه کنیم که معروفترین کارگردانهای جهان هم مربوط به سینمای کلاسیک هستن.
مثلا هیچکاک، چارلی چاپلین، جان فورد، ارسن ولز، مایکل کُرتیز، اسپیلبرگ و … همگی متعلق به سینمای کلاسیک هستن.
البته توی آموزشهای آینده هم به شیوه های کارگردانی و دکوپاژ سینمای کلاسیک می رسیم و هم فیلمنامه نویسی کلاسیک رو بهتون آموزش می دیم. بهتره که سینمای کلاسیک رو خیلی خوب بشناسین، چون همه چی زیر سر اونه!
یه مسابقه!
این مسابقه خیلی خیلی ساده ست! شما فقط کافیه اسم 5 تا فیلم خوب کلاسیک و اسم 3 تا کارگردان کلاسیک رو بگین. کارگردان کلاسیک یعنی کارگردانی که فیلم یا فیلمهایی توی ساختار کلاسیک کارگردانی کرده. این اسمها رو توی قسمت نظرات بنویسین! بعد از یه هفته به برندگان این مسابقه یه ایمیل می دیم و سورپرایزشون می کنیم! در ضمن جوابهای بقیه دوستان رو ببینین! اگه اشتباهه، نظرتون رو بگین!
میانگین امتیاز 4.3 / 5. تعداد آرا: 19
تا کنون امتیازی برای این مطلب ثبت نشده است.
50 دیدگاه برای “سینمای کلاسیک چیه؟! – آموزش خلاصه سینمای کلاسیک + یه مسابقه! ”
هیچکاک :طناب،اعتراف می کنم،شمال از شمال غربی
فورد:دلیجان،مرد ارام
اسپیلبرگ:فهرست شیندلر ،نجات سرباز رایان ،ترمینال
پدرخوانده
کازابلانکا
بدنام
خوب – بد – زشت
پنجره عقبی
————————–
به پاتوق دوستداران سینمای کلاسیک سر بزنید:
(سایت کافه کلاسیک )
http://www.CafeClassic5.ir
دوست عزیز در حال حاضر امکان ساخت با همون شکل و شمایل دوران کلاسیک هست ؟
سلام به شما
تقریبا 90 درصد فیلمهای هالیوودی از ساختار سه پرده ای پیروی می کنن، یعنی ساختار کلاسیک دارن
کتاب آفرینش یا مقدس
روزی روزگاری در امریکا
بر باد رفته
پیانیست
پاپیون
هیچکاک ، تارانتینو، جان هیوستون ، رومن پولانسکی و …
جویندگان/درهی من چه سرسبز بود/پرندگان/روانی/آپارتمان
جان فورد/(استاد)هیچکاک/چارلی چاپلین/فدریکو فلینی
طبق نظر این مقاله فیلم های مثل جویندگان جان فورد روانی الفرد هیچکاک 400 ضربه فرانسوا تروفو و…..جزو سینما کلاسیک محسوب نمی شوند چون پایان بازی دارن و سرنوشت شخصیت ها معلوم نیست من به شخصه فیلم های “کلاسیک”زیادی ندیدم که به طور دقیق مقاله شما رو مورد نقد قرار بدهم ولی ایا موافق نیستید که تعریف مشخصی برای سینما کلاسیک نمی توان ارائه داد؟
سلام به شما و سپاس از نظرتون
اتفاقا می شه به قطع عناصر فیلم کلاسیک رو مورد شناسایی قرار داد، چون وقتی داریم در مورد هنر کلاسیک صحبت می کنیم یعنی اولین جایی که قواعدی برای اون رشته هنری تئوریزه شده
مثلا توی نقاشی و مجسمه و … هم همین اوضاع جاری هست
در مورد فیلمهای هیچکاک و فورد که اسم بردین، ببینین ما با سرنوشت شخصیت های اصلی مواجه می شیم و این می تونه توی هر فیلمی یک شکل ویژه داشته باشه مثلا توی فیلم سایکو که دریافت می کنیم هر چیزی که می دونیم از زاویه غلطی می دونیم و نورمن و مادرش یک جسم مشترک دارن و نورمن داره مادرش رو توی خودش زنده می کنه. اون یک شخصیت روانی هست که دستگیر می شه برای کاری یا کارهایی که کرده
اما در مورد 400 ضربه تروفو قطعا فرجام شخصیت و شخصیت ها مشخص نمی شه چون فیلم کلاسیک نیست و مدرنه
حتما می دونین که گُدار و تروفو دو نفر از بنیانگذاران نقد سینما توی کایه دو سینما هستن و اساسا انسانهای سینمای مدرن هستن در موردش توی مدرسه فیلم لندن هر سال یک جشنواره برپا می شه
هیچکاک و جان فرد و بیلی وایلدر
اپارتماو پرندگان و مرد ارام
سرگیجه (آلفرد هیچکاک)
فریاد ها و نجوا ها (اینگمار برگمان)
جویندگان (جان فورد)
هیچکاک، بیلی وایلدر، فلینی روانی، آپارتمان، جاده، چه کسی لیبرتی والانس را کشت، هفت سامورایی
پنجمین فیلم:زندگی شگفت انگیز 1946
بهترین کارگردانان:هیچکاک و استنلی کوبریک و چارلی چاپلین
بهترین فیلمها:روانی ومدرن تایم ودکتر استرنج لاو و نوتریوس
کارگردان ها :
آلفرد هیچکاک
ویلیام وایلر
استنلی کوبریک
فیلم ها:
روانی
ماه کاغذی
بن هور
کازابلانکا
داستان عشق
هیچکاک.فورد.والش.گریفث
جان فورد
آلفردهیچکاک
اورسن ولز
–
دلیجان
روانی
جویندگان
سرگیجه
همشهری کین
فیلم:
بهترین سال های زندگی ما
داستان کاراگاهی
مرد عوضی
خوشه های خشم
جویندگان
کارگردان:
ویلیام وایلر
جان فورد
هیچکاک
سیدنی لومت
بیلی وایلدر
اورسن ولز
جان فرد
هیچکاک
الیا کازان
فیلم
۱۲مرد خشمگی
بعد ازظهر سگی
سانست بلوار
خارش هفت ساله
نشانی از شر
همشهری کین
دلیجان
جویندگان
طناب
شمال از شمال شرقی
اتوبوسی بنام هوس
شکوه علفزار
هیچکاک : روانی، سرگیجه
فردریش مونائو : آخرین خنده
یان کادار : فروشگاه در خیابان اصلی
گی ارنست دوبرو : نقد جدایی
فردریش ویلهلم مورنائو : اخرین خنده
فریتس لانگ : مترو پلیس
یان کادار : فروشگاه در خیابان اصلی
امادئوش : میلوش فورمن
فرانسوا تروفو : چهار صد ضربه
آلفرد هیچکاک _ ما تین اسکورسیزی _ وودی آلن _ اسپیلبرگ،،،
گاو خشمگین ، راننده تاکسی ، پدر خوانده ، منهتن ، مردی که زیاد میدانست
با این کامنت ها معلومه خیلی دوستان اهل کلاسیک نیستن چیزایی که شنیدید رو دارید کامنت میکنید میتونم به جرات بگم ده دقیقه اول فیلم هم نمیتونید توضیح بدید
فیلم هایی که نام میبرم فیلم هایی هستن که تمام دنیا دارن ازشون الگو میگیرن
فردریش ویلهلم مورنائو: اخرین خنده
فریتس لانگ: مترو پلیس
یان کادار : فروشگاه در خیابان اصلی
امادئوش : میلوش فورمن
فرانسوا تروفو : چهار صد ضربه
گی ارنست دوبور : نقد جدایی
همینارو یاد بگیرید چیا ساختن سینما را درسته میبلعید یا حق
کارگردانان:
آلفرد هیچکاک
ارسن ولز
جان فورد
چارلی چاپلین
فیلم ها:
همشهری کین
کازابلانکا
سرگیجه
روانی
یک شب اتفاق افتاد
داستان وست ساید
ربه کا
دلیجان
The hustler
Taxi driver
Casablanca
Stagecoach
High noon
—————
John ford-fred zinnemann
Howard hawx
Billy wilder
Elia cazan
دزد دوچرخه
سرپیکو
روانی
کازابلانکا
همشهری کین
ویتریو دسیکا
سیدنی لومت
هیچکاک
مایکل کورتیز
اورس ولز
روانی (هیچکاک)
هفت سامورایی (کوروساوا)
فهرست شیندلر (اسپیلبرگ)
کازابلانکا (مایکل کورتیز)
محلهی چینی ها (رومن پولانسکی)
روانی (هیچکاک)
هفت سامورایی (کوروساوا)
فهرست شیندلر (اسپیلبرگ)
کازابلانکا (مایکل کورتیز)
محلهی چینی ها (رومن پولانسکی)
کارگردان: هاوارد هاوکس،ویلیام وایلر،جان هیوستون.
فیلم: همشهری کین،پرواز بر آشیانه فاخته(دیوانه از قفس پرید)،رستگاری از شاوشنگ،کازابلانکا،محله ی چینی ها.
سیتیزن کین – نشانی از شر – مغازه گوشه خیابان – جادوگر شهر آز – مرد سوم
اورسون ولز – بیلی وایلدر – فرانک کاپرا
کارگردان: هیچکاک، فورد، برگمان
فیلم: سرگیجه طناب کازابلانکا همشهری کین. عصر جدید
هیچکاک، بیلی وایلدر، چاپلین، جان فورد
روانی، سرگبجه، همشهری کین، محله چینی ها، کازابلانکا
کازابلانکا،طناب،سرگیجه،روشنایی های شهر،دزد دچرخه
چارلی چاپلین،آلفرد هیچکاک،جان فورد
هاینون ماجرای نیم روز،فراراز شائوشنگ،کازابلانکا،تلماولوئیز،روانی،سرگیجه
آلفردهیچکاک،مایکل کورتیز،ریدلی اسکات.فرد زینمان
فیلمها : سرگیجه ، روانی ، خوشه های خشم ، دلیجان ، پرسونا
کارگردانها : آلفرد هیچکاک ، جان فورد ، هاوارد هاکس
FILM:THE BIRDS-PSYCHO-TAXI DRIVER-RAGING BULL-GODFATHER
DIRECTOR:ALFED HITCHOCK-MARTIN SCORSESE-AKIRA KUROSAWA
کارگردان
هیچکاک ، اورسن ولز , برگمان، کشلفسکی
فیلم توت فرنگی وحشی #سه گانه رنگ #سرگیجه#کازابلانکا#روانی
فیلمها: توت فرنگی های وحشی-ادیسه فضایی-سرگیجه-نوستالژیا-عصرجدید،کارگردانها:میکل آنجلو آنتونیونی-روبر برسون-کیارستمی
کارگردان:هاوارد هاکس،آلفرد هیچکاک،جان فورد،
فیلم:روانی،سرگیجه،پنجره پشتی،دوازده مرد خشمگین
لئون (حرفهای) (لوک بسون)، بعضیا داغشو دوست دارن (بیلی وایدلر)، توتسی (سیدنی پولاک)، پدر خوانده (فرانسیس فورد کاپولا)، سریر خون (آکیرآ کروساوا)، خوب، بد، زشت (سرجیئو لئونه)، ارباب حلقه ها (پیتر جیکسون)،
از ایران هم مارمولک (کمال تبریزی)، درباره الی (اصغر فرهادی)
درباره الی کلاسیکه؟
سلام به شما
ساختار درام کلاسیک نیست و تکلیف آدمها به صورت کامل روشن نمی شه
کارگردان: بیلی وایلدر، آلفرد هیچکاک، جان فورد
فیلم: سرگیجه، جویندگان، آپارتمان، مرد سوم، داستان توکیو
جان هیوستون – هاوارد هاکس – جان فورد
همشهری کین – دره من چه سرسبز بود – دلیجان – کازابلانکا – سابرینا – پنجره پشتی
جاسوسی که مرا دوست داشت- مهاجمان صندوق گمشده- داستان عامه پسند- بیگانه ها- کینگ کونگ- جنگ ستارگان
هیچکاک_. جان فورد_ استنلی کوبریک_بلیک ادوادز
جاسوسی که مرا دوست داشت- مهاجمان صندوق گمشده- داستان عامه پسند- بیگانه ها- کینگ کونگ- جنگ ستارگانجاسوسی که مرا دوست داشت- مهاجمان صندوق گمشده- داستان عامه پسند- بیگانه ها- کینگ کونگ- جنگ ستارگان
هیچکاکهیچکاک_. جان فورد_ استنلی کوبریک_بلیک ادوادز
هیچکاک،الیا کازان،اورسن ولز،جان فورد،چارلی چاپلین،
بدنام هیچکاک،همشهری کین اورسن ولز،دربارانداز الیا کاران،خوشه های خشم جان فورد،عصر جدید چارلی چاپلین
فیلم :« پدرخوانده _ رودخانه سرخ _ گاو خشمگین _ چند مرد خوب _ کازابلانکا _ رستگاری در شاوشنگ_ تایتانیک _ روزی روزگاری در هالیوود _جادوگر شهر از _ بر باد رفته _همشهری کین»
کارگردان :« چارلی چاپلین _ هیچکاک _ اورسن ولز _ هوارد هاکس _ فرانک کاپرا »
آنا کارنینا کلارنس براون
اشکها و لبخند ها رابرات وایز
خوشه های خشم جان فورد
پنجره عقب هیچکاک
صبحانه در تیفانی بلیک ادواردز
3 کارگردان: اسنلی کوبریک – اینگمار برگمان – هیچکاک
5 فیلم: روانی – همشهری کین – کازابلانکا – پرسونا – همچون در یک اینه- پرندگان
کازابلانکا _دزد دوچرخه _صبحانه در تیفانی_پرنده _تقلیدزندگی_بربادرفته_حقیقت تلخ _سرگیجه_۷ سامورایی_ریش قرمز ……..
هیچکاک_جان فورد_آکیراکوروساوا_